شامل حقوق اموال و مالکیت ، حقوق قراردادها ، مسؤولیت مدنی ، حقوق خانواده ، ارث و وصیت و …
شامل امور تعقیبی و دفاعی نزد دادسراهای عمومی و انقلاب ، دادگاه های کیفری یک و دو ، دیوان عالی کشور و …
شامل امور حقوقیِ بازرگانی داخلی و بین المللی، شرکت ها ، قراردادهای تجاری ، چک و اسناد تجاری در عرصه داخلی و بین المللی و …
شامل امور حقوقیِ بیمه و روابط کارگر و کارفرما نزد هیأت های تشخیص ، حل اختلاف و دیوان عدالت اداری
شامل کلیه امور مربوط به شرایط ازدواج، موانع ازدواج، مهریه و شرایط آن، طلاق، نفقه، حضانت و …
شامل کلیه امور ثبتی ، مشاوره ثبتی ، نقشه برداری و تشخیص حدود ثبتی ، تنظیم سند ، رفع تصرف ، خلع ید و …
اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 ریشه در ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و ماده 2 قانون وظایف و اختیارات رئیس قوه قضائیه دارد که با نسخ صریح دو ماده قانونی اخیر، جایگزین آنها شده است.
برای درک بهتر ضوابط مقرر در ماده 477 لازم است بدانیم که یکی از اصول پذیرفته شده در نظامهای مختلف حقوقی، اصل صحت احکام قضایی و جلوگیری از تزلزل آنهاست. بر این اساس است که اصولاً آرای صادره از محاکم قضایی پس از قطعیت، لازم الاجرا تلقی میشوند. به عبارت دیگر فرض بر این است که نظام قضایی به هر دعوی یک بار، ولو در دو یا چند مرحله (بدوی، تجدیدنظر و فرجامخواهی) رسیدگی و فصل خصومت کند. بنابراین پس از طی مراحل رسیدگی به هر دعوی، بر اساس قاعده اعتبار امر مختومه، اصطلاحاً موضوع مشمول امر مختومه محسوب شده و قابلیت رسیدگی مجدد ندارد.
با وجود این، از آنجا که ممکن است بعد از صدور رأی قطعی، واقعیاتی کشف یا ظاهر شود که بیانگر بروز خطای آشکار در صدور رای قطعی باشد، معمولاً قانون گذاران، ضمن احصای موارد احتمالی، اموری از قبیل اثبات «جعلیت اسناد مستند حکم»، «خلاف واقع بودن شهادت شهود» و … را به عنوان جهات اعاده دادرسی پذیرفته و تحت «ضوابط مشخص» و «مهلت معین»، اجازه رسیدگی مجدد به این قبیل دعاوی بدهند.
اما حکم مقرر در ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری، امری فراتر از اعاده دادرسی شناخته شده در نظامهای حقوقی است؛ با چهار وجه متمایز و استثنایی.
1) اعمال این ماده از اختیارات ویژه رییس قوه قضائیه است (نه دادگاه صادره کننده رأی، نه دیوان عالی کشور و نه دادگاه هم عرض).
2) در قانون برای درخواست اعمال این ماده هیچ مهلت زمانی مشخصی پیش بینی نشده است.
3) برای تکرار درخواست اعمال این ماده توسط رئیس قوه قضائیه محدودیت صریحی پیش بینی نشده است لکن برخی حقوق دانان اعمال این ماده را به عنوان یک حکم قانونیِ کاملاً استثنایی، صرفاً برای یک نوبت موجه می دانند. به اعتقاد آنان حکم مقرر در تبصره 3 این ماده در مورد محدودیت درخواست مجدد اعمال ماده ، صرفاً ناظر به مقاماتی مانند دادستان کل کشور و رئیس دادگستری استان نبوده و به کل ماده 477 قابل تسری است.
رابعاً) بر اساس این ماده، تجویز اعاده دادرسی مستلزم تشخیص «خلاف شرع بیّن» بودن رأی قطعی است و «خلاف قانون» بودن رأی، موجب قانونی برای اعمال ماده 477 نیست. (هرچند مفهوم اصطلاح «خلاف شرع بیّن» نیز منشاء اختلاف نظر جدی است).
صرف نظر از انتقادات جدی حقوق دانان نسبت به چنین مقرراتی که قطعیت و قابلیت اجرای آرای محاکم را متزلزل مینماید، در پاسخ به این پرسش که آیا درخواست مکرر اعمال ماده 477 موجه است یا خیر باید گفت؛ با عنایت به قاعده اعتبار امر مختومه و استثنایی بودن اعاده دادرسی از این طریق، منطق حقوقی ایجاب می کند که امکان پذیرش مجدد درخواست اعمال ماده 477 کاملاً محدود و مقید گردد. زیرا:
در این حالت، نوعاً فرض بر این است که:
اولاً) حکم صادره مطابق قانون و پس از طی فرایند عادی دادرسی (دو یا سه مرحله رسیدگی) قطعیت یافته است.
ثانیاً) ادعای متقاضی اعمال ماده 477 منطبق بر هیچ یک از موجبات نوعی پیش بینی شده در قانون برای اعاده دادرسی نبوده است.
ثالثاً) درخواست اعمال ماده 477 با ادعای «خلاف شرع بیّن» قبلاً توسط قضات با تجربه بررسی و مستدلاً مردود اعلام شده است.
با این همه، نا گفته پیداست که اگر شخص یا اشخاصی «بدون موجب قانونی»، بر تکرار مکرر درخواست اعمال ماده 477 اصرار ورزیده و این حکم قانونی را دستاویزی برای جلوگیری از اجرای رأی قطعیت یافته دادگاه قرار داده و از این طریق سبب ورود خسارت بر دیگران شوند، مسؤول جبران خسارات وارده به زیان دیدگان خواهند بود. مؤید این برداشت علاوه بر اصل چهلم قانون اساسی، قواعد عام مسئولیت مدنی است. همچنین با توجه به سمت و جایگاه مسببین خسارت ممکن است قواعد خاص مربوط به مسئولیتشان دامنگیر آنان شده و حتی در مواردی مسئولیت کیفری نیز برای نامبردگان در پی داشته باشد.
یقیناً واقعیات موصوف از دید قضات با تجربه بررسی کننده این قبیل پروندهها، مغفول نمیماند لکن شرط احتیاط این است که اشخاص ذیحق هر گاه از به جریان افتادن درخواست طرف مقابل برای اعمال ماده 477 اطلاع یافتند، برای تبیین موضوعات پرونده پیگیری مجدانه بعمل آورده و اجازه ندهند که طرف مقابل یک طرفه به قاضی رود.
وکیل پایه یک دادگستری - دکتری حقوق خصوصی (دانشگاه تربیت مدرس)
سلام آقای دکتر، من یک پرونده در دادگستری خراسان رضوی دارم که مربوط به زمین های واگذار شده به کارمندان جهت انتقال از کلانشهرها می باشد که با شکایت مسکن و شهرسازی که مدعی بود زمین واگذار شده تا این تاریخ ساخته نشده است باید استرداد شود که بدوی قاضی به نفع من رای داد که مسکن زمین را دیر آماده سازی کرده و در تجديد نظر به ضررم رای دادن که به 477 اعتراض کردم که در شعبات دیکر تجدید نظر و همان شعبه رای به نفع کارمندان داده است که 477اعلام کرد که پرونده خلاف شرع نبوده است در صورتی که تصویر آرای شعبات دیگر را پیوست کرده بودم که وحدت رویه نبوده که متاسفانه گفتن سايد خلاف قانون باشد ولی خلاف شرع نیست آقای دکتر خواهشمندم بابت این مشکل راهنمایی بفرمایید که چه کاری باید انجام دهم هزینه مشاوره هرچقدر باشد پرداخت میکنم بت تشکر خانم شفیعی
سلام و درود و سپاس از همراهی شما بله ماده 477 مربوط به آرای خلاف شرع بیّن است نه آرای خلاف قانون. اما گاهی در عمل رأی خلاف قانون خلاف شرع هم هست که تشخیص این موضوع با مقامات رسیدگی کننده است. از طرفی ممکن است از طریق سایر روش های شکایت از آراء مانند اعاده دادرسی یا اعتراض ثالث بتوان احقاق حق نمود. برای این منظور بهتر است ضمن مراجعه به وکیل دادگستری و ارائه اسناد و مدارک مرتبط راه حل مناسب برای احقاق حق را خود بیابید.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما بنده یک پرونده درخواست طلاق به درخواست زوجه داشتم که با مدارک و مستندات که قاضی شعبه 21 دادگاه تجدید نظر در استان خراسان رضوی شهر مشهد به صدور حکم طلاق یکطرفه به استناد 3 بند از شروط ضمن عقد رای صادر نموده یکطرفه، که علیه این 3 بند بنده حکم قطعی دارم که طلاق ایشان بی پایه و اساس بوده و با پارتی بازی گرفته شده (حتی در این خصوص در دادسرایه انتظامی قضات بنده اقدام نمودم که علیه قاضی بدوی و قاضی تجدید نظر و مستشار ایشان کیفر خواست صادر شده و به دادگاه عالی ارجاع شده که متاسفانه بدلایل نامعلوم پرونده مختومه شده) بنده مدارکی در اختیار دارم که قاضی شعبه تجدید نظر با عموی همسر بنده در دفتر یکی از مراجع مشغول بکار هستند و در مواجهه حضوری حتی خود این قاضی هم اقرار به این موضوع نموده ، اما متاسفانه این موضوع طلاق یک طرفه بنده را با مشکلات جدی که ائم از مسدود شدن حساب هایه بانکی و بیکار شدن بنده شده است. که آینده نامعلومی برام پیش آمده روبه رو هستم اگر لطف کنید بنده را راهنمایی کنید که به والله از این موضوع خسته و درمانده شده ام چون بنده نه آشنایی و نه پارتی دارم. خواهش میکنم بنده رو راهنمایی کنید و در صورت نیاز مدارک و مستندات را تقدیم شما کنم. یا علی (ع)
سلام و سپاس از همراهی شما اگر حکم صادره قطعی نشده از طریق تجدید نظر خواهی و یا فرجام خواهی اقدام کنید و اگر رأی قطعی شده نیز ممکن است بتوانید از طریق اعاده دادرسی یا درخواست اعمال ماده 477 پیگیری کنید. برای اطمینان از انتخاب مسیر صحیح بهتر است با وکبل دادگستری مشورت کنید.
باسلام بنده به کلاهبرداری محکوم و۷سال زندانی بودم پس از ازادی هرچی داشتم بابت ردمال دادم علارقم داشتن مدارک وشاهدورسید تحویل محصول به انباردار شرکت که ایشان به دلیل اشنا داشتن در دادگاهمحکوم نشد ومن که کسی را نداشتم محکوم شدم ایا با توجه به مدارک وشاهد و۰۰۰ میشود اعادهدادرسی کرد
سلام و سپاس از همراهی شما اگر دلایل یا اسناد و مدارکی جدیدی مبنی بر حقانیت شما وجود داشته باشد یا بی اعتباری شهادت شهودی که علیه شما گواهی داده اند ثابت شود، می توانید اعاده دادرسی کنید.
سلام. وقتتون بخیر در یک پرونده، حکم دادگاه بدوی برعلیه بنده شد و محکوم به فروش مال غیر شدم که به هیچ وجه واقعیت نداشت. در دادگاه تجدیدنظر به راحتی تبرئه شدم. براساس قراردادی که داشتیم ثمن معامله رو به خریدار پس دادم و ایشون رضایت دادن. اما چند روز بعد از تاریخ رضایت نامه از طریق دادستان استان و با اشاره به ماده 477 ا.د.ک در دیوان طرح دعوی کردند و حکم جلب برام صادر شد. با ارائه مدارک اون حکم رو هم برگردوندیم. الان مجددا حکم دیگه ای از دیوان گرفتن و بنده مجرم شناخته شدم. بنده از طریق دادستان شهرستان درخواست اعاده دادرسی دادم اما رد شد. میتونم مجددا با استناد به ماده 477 و از طریق دادستان استان درخواست اعاده دادرسی کنم؟ راهکار دیگه ای وجود داره که بتونم به پرونده رو به جریان بندازم؟ با وجود اینکه ایشون به ماده 477 استناد کرده بودن، بنده هم میتونم به همین ماده استناد کنم؟ ممنون میشم راهنماییم بفرمایید
سلام و سپاس از همراهی ما به لحاظ قانونی منعی برای درخواست اعمال ماده 477 وجود ندارد. اما اگر بتوان راه دیگری برای اعاده دادرسی به استناد ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری پیدا نمود، ترجیح دارد. بهتر است برای این منظور ضمن ارایه آرای محاکم و اسناد و مدارک با وکیل دادگستری مشورت کنید.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.